از زندگی از این همه تکرار خستهام
از های و هوی کوچه و بازار خستهام
***
دلگیرم از ستاره و آزردهام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خستهام
***
دل خسته سوی خانه، تن خسته میکشم
افسوس و آه کزین حصار دل آزار خستهام
***
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خستهام
***
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بیشکیبم و بییار خستهام
***
تنها و دل گرفته و بیزار و بیامید
از حال من مپرس که بسیار خستهام
محمدعلی بهمنی
تک درخت